دوستش ميگويد: «كلماتي مثلِ اَشْبَگ (محل پهن كردنِ انجير)، پِتِنْگ (دستمال)، لولين (آفتابه)، گُردَك (كليه)، كورَك (دُمَل)، سِمَني (سمنو)، خاگ (تخم مرغ)، مايتُوهَه (ماهيتابه)، خُورَك (سوراخِ بالاي اتاق)، كاكولوسك (گُل انار)، دل پيزَه (مالشِ دل، تقاضاي يك گونه خوراكي بهجهتِ رفع گرسنگي)، پامالَك (موجودي خيالي)، كورَك (دُمَل، برآمدگي زيرِ پوست)، گيزين (سبدِ بافته شده از تركهي نازك)، كُپُو (سبدِ بزرگ با فاصلههاي بيشتر جهتِ نگهداري مرغ و خروس)، كولوك (خُمرهي سُفالي جهتِ نگهداري انجير، شيره و گندم)، اِشْكَزَه (رُخ بام)، دارگيز (بادامِ كوهي)، سُپُل (نانِ گردي كه با آردِ ذرت ميپزند)، گيخَه (تَه مانده شيرهي انگور در كُرُش)، كُرُش (چرخُشت، دستگاه يا مكاني كه انگور را به شيره تبديل ميكنند)، اُو پَلَقو (چشمي كه بيماري خاصي دارد و دايم از آن اشك ميريزد)، اُسْپُل (طحال)، وُهْل (سروِ كوهي)، خَمَنَه (بارانِ بهاري) و... در اينجا بر زبان نيار كه زشت است.» ادامه مطلب »
رمضان در استهبان
رمضان در فرهنگ مردم استهبان از گذشته های دور مردمِ استهبان مُتديّن و به ديانت نامور بوده اند و فَرايضِ دينیِ خودرا به نَحوِ اَحْسَن انجام میداده اند و حتی به پيشوازِ آن می رفته اند و با عشق و علاقه آمادگیِ خود را برای بَرگُزاریِ هرچه بهترِ آن اِعلام می داشته اند. آنچه در پی می آيد مربوط به سی چهل سال پيش است. گرچه برخی از اين مَراسِم مَنسوخ شده ولی هنوز بسياری از آنها به قُوّتِ خود باقی است. تداركات پيش از ماه مبارك رمضان چند روز پيشاز ديدنِ هلالِ ماهِ مباركِ رمضان، ديوارِ خانه ها را گَردگيری میكردند. چنانچه اتاقها كاهْگِلی و دودخورده بود، با خاكِ رُس اندود میداده و يا با گَچ و گِلِ سفيد، ديوارها را زينت میدادند تا از تيرگی بدرآيد. مقداری نخود به آب میريختند و سپس لَپه میكردند. به تهيه ی عدس و لوبيا و ماش میپرداختند. زنان آردِ گندم و ... ادامه مطلب »
نگاهی انتقادی به كتاب فراز و فرود فریدون توللی
نگاهي انتقادي به كتاب معاصران فريدون توللی فراز و فرود نويسنده: صدرا ذوالرياستين شيرازی انتشارات: نويد، شيراز چاپ: يكم، 1386 تعداد صفحه: 206 قيمت: 2250 تومان اين كتاب بهكوششِ آقای صدرا ذوالرياستين گردآوری شده و توسطِ انتشارات نُويدِ شيراز در سالِ 1386 و با شمارهگانِ 2000 جلد و 206 صفحه و قيمتِ پشتِ جلدِ آن مثلِ بيشتر آثارِ چاپ شده در انتشاراتِ نويد با يدك كشيدنِ يك 50 تومانی، 2250 تومان بهچاپ رسيده است. عناوينِ كتاب شاملِ اين موارد است: 1- گپ (2 صفحه). 2- فريدون توللی فراز و فرود (185 صفحه) اگر چه شماره صفحه در عنوان با شماره صفحه در متن متفاوت است 3- مهر دوست (10 صفحه) 4- فهرست منابع و مآخذ (2 صفحه) كتاب بههمتِ سركار خانم مهندس مهدختِ عمادی شيبانی ويراستاری گرديده و آقای محسنِ رياستی طرح جلدِ آنرا ترسيم نمودهاند. پيش از پرداختن به كتاب، ذكرِ اين نكته لازم است كه منِ كمترين نه ... ادامه مطلب »
نوروز در استهبان
محمدرضا آل ابراهيم بزرگترين جشنِ ملى ايرانيان جشنِ نوروز يا عيدِ نوروز است كه از نخستين روزِ فروردين ماهِ هر سالِ خورشيدى آغاز مى شود. در ايرانِ باستان جشن ها و اعيادِ فراوانى مانندِ جشنِ سَدَه، جشنِ مِهرگان و… برقرار بوده است ولى هيچكدام از آنها نتوانسته اند مانندِ جشنِ نوروز عظمت و قدرتِ خود را در اَذهانِ مردم حفظ كنند. هر ملتى براى خود جشن و عيدِ بزرگى دارد كه به مناسبتى در ايامِ سال گرامى مى دارد. اما ما ايرانيان، همزمان با زنده شدنِ مُجَدَدِ طبيعت و شكوفايىِ گُلها و سبزشدنِ درختان و آوازِ پَرندگان و صداىِ غُرشِ آبشارها و… جشن مى گيريم و نوروز را فرخُنده مى داريم و در گِراميداشتِ آن شادى ها نموده و كُدورَت ها را به كِنارى مى نهيم و خودرا براى كار و تلاشِ مُجَدَد آماده كرده و فردايى بهتر را براى هَمگان آرزو مى كنيم. در پيدايش و آغازِ جشنِ نوروز ... ادامه مطلب »
مردانه
مردانه يك نمايشنامه كمدي - اگر این دفعه دختر آوردی پدرت را در میارم - چه کنم؟ دست خودم نیست. - چه کنی؟ جون بکن! چه طور دست خودت نیست؟! - من هرچه نذر و نیاز می کنم بازم دختر میشه. - بازم نذر و نیاز کن. به يتيمان و بيوه زنان كمك كن. از خدا بخواه و برو از امامزاده شهباز وساطت بگير! - رفته ام خدا وکیلی، 10 بار رفته و چسبیدهام به معجرِ آقا و قسماش دادهام که این دفعه روم سیاه نکن. خجالتم نده. برايم از خدا بخواه كه این دفعه پسری.باشد. مرد غضبناک جلو می آید؛ بر سینهي زن می کوبد و میگوید: این جات بايد صاف باشه. دلت باید با خدا و آقا باشد. هرچه می خواهی فکر بکنی، بکن. ولی قلبات تا صاف نشه آقا فریادِ کسی نمی رسه. - باشد، این دفعه با نیّتِ صاف میرم به پابوسِ آقا. - هم نیّت ... ادامه مطلب »
انسان وارسته
انسان وارسته اي بود كه خيلي زود ما را ترك نمود. افسوس! معمولاً انسانهاي ارزشمند و پاك نهاد، اين جهان فاني را به پشيزي نميگيرند و دلبستگي چنداني برايش قائل نيستند. او آزاده اي بود كه به كرامت انساني مي انديشيد و در راستاي اهدافش گام بر مي داشت. ايشان براي تعالي فرهنگ مردم خويش لحظه اي از خود غافل نمي شد و هر كجا سخن از آداب و رسوم و سنت ها و فرهنگ توده بود با گوش جان مي شنيد و بي درنگ به يادداشت برداري مشغول مي گشت. حاصل تلاش شبانه روزي ايشان چاپ سه كتاب ارزشمند به نام هاي «فرهنگ مردم شيراز»، «متلها، كنايهها، اصطلاحات و شاعران» و «گذري از كوچه شاملو» بود كه هر كدام در نوع خود داراي ارزش فراواني است. اميدواريم كه فرزندان آن مرحوم، مابقي دستنوشتههاي آن عزيز از دست رفته را منسجم و مدوّن نموده و به صورت كتاب درآورند تا ... ادامه مطلب »
نگاهى به كتاب كشكول تحتِ ويندوز
متنِ زير در روز جمعه 2 خرداد 1393 در حضور جناب آقاي احمد اكبرپور نويسندهي محترم كتاب «كشكول تحت ويندوز» و در ميان جمع ادب دوستان انجمن ادبي شهرزاد داراب و برخي از اعضاء انجمن داستاننويسان استهبان به ميزباني عزيزان دارابي، قرائت كردم. زيرا از قبل گفته بودند كه محورِ اصلي كارگاهِ داستان نويسي، نقد و بررسي اين كتاب است. نگاهى به كتاب كشكول تحتِ ويندوز كتاب كشكول تحتِ ويندوز را خواندم. اين كتاب كه نوشته ى آقاى احمد اكبرپور است، در ابتدا قرار بود نشرِ چشمه چاپ كند كه ميسر نشد و انتشارات نشر قطره آن را در زمستان 1390 در شمارگاه 1100 نسخه با 254 صفحه و به قيمت 6500 تومان به چاپ رساند. تصاوير روى جلد و داخل متنِ كتاب همه از كاريكاتوريست مشهورِ هم عصرِ ما آقاى اردشير رستمى است. كشكول تحتِ ويندوز، عنوانِ اصلى كتاب است. عناوينِ فرعى ديگرى هم در شناسنامه ى كتاب آمده ... ادامه مطلب »
نگاهي بهكتاب: مصاحبه با امين فقيری، مصاحبهگر عبدالرحمان مجاهدنقی»
بيش از چهل سال است كه با نامِ امين فقيري آشنا هستم. سال 1353 بود كه كتاب «دهكده پر ملال» اش را خواندم. از صداقت و صميميتش خوشم آمد. كتابش گويي نوعي بازتابدهندهي زندگي ما بود. شخصيتشهايش برايم ملموس و جاندار بودند. انگار زندگي ما را به تصوير كشيده بود. آن موقع تشنهي خواندن كتاب بوديم و هرگونه نوشته و كتابي كه به دستمان ميرسيد، ميخوانديم. از مجلههاي همچون مكتب اسلام، اطلاعات هفتگي، جوانان، زن روز و كتابهاي دكتر علي شريعتي و جلال آلاحمد گرفته تا پاورورقي نويساني چون ارونقي كرماني، ر. اعتمادي، امير عشيري، منوچهر مطيعي، پرويز قاضي سعيد، جواد فاضل و … اما دو سه نويسنده بودند كه مرا تحت تاثير قرار دادند: صمد بهرنگي، علياشرف درويشيان و امين فقيري. اين سه مرا با واقعيتهاي جامعهي خويش آشنا ساختند. آن چه را كه من نميتوانستم بر زبان بياورم و يا بر قلم جاري كنم، آنها دستان مرا گرفتند ... ادامه مطلب »
سياهچاله هاى زندگى
نگاهي به كتاب «هزاران خورشيد درخشان» نوشته ى خالد حسينى كتابِ «هزاران خورشيد درخشان» نوشته ى خالد حسينى نويسنده ى افغانى تبارِ آمريكانشين در تابستانِ 86 با سر و صداى زيادى واردِ بازارِ كتاب شد. موجِ تبليغات آنچنان گسترده بود كه به طورِ همزمان چندين مترجم نامدار و غيرِ نامور به ترجمه اش پرداختند و چندين ناشر هم به چاپِ آن اقدام نمودند. كتاب، سرگذشتِ زنان افغان را در يك جامعه ى مردسالار به تصوير كشيده است. اين كتاب دو چهره ى برجسته دارد: مريم و ليلا. مادرِ مريم توسطِ فردِ متمولِ خوشگذرانى به نامِ جليل كه داراى چندين زن است و در كابل صاحبِ سينماست و درآمدى مُكفى دارد، اغفال مى شود و صاحبِ فرزندى مى گردد كه مريم نام دارد. اين مريم و مادرش با بدنامى از خانه ى جليل به اعماقِ اجتماع پرتاب مى شوند. با اين تفاوت كه مادر مريم سالم و عفيف بهخانه ى جليل ... ادامه مطلب »
همه چيز بر باد
نگاهي به كتاب «بادباكباز» نوشته ى خالد حسينى بادبادكباز عنوانِ رُمانى است نوشته ى خالد حسينى نويسنده ى افغانى تبار. گمان مى رود كه نويسنده براى نوشتنِ اين رمان، از قبل اسكلت بندى اش را طراحى و چهارچوبِ آن را پى ريزى نموده و آنگاه كتاب را تا انتها پيش برده، سپس به پُر كردنِ فضاهاى موجود پرداخته است. به راحتى مى توان تشخيص داد كه همه چيز از پيش مهيّا بوده و هر حادثه، به طورِ اتفاقى واردِ ماجرا نشده، بلكه كاملاً حسابگرانه و از پيش تعيين شده سرِ جاىِ خود قرار گرفته است. رمان بر اساسِ دوستىِ دو كودكِ تقريباً همسن و سال – امير و حسن – كه در حوالىِ سالهاى 1963 و 1964 در كابل به دنيا آمده اند، شكل مى گيرد. مادرِ امير، سوفيا اكرمى از يك خانواده ى اشرافى و پدرش ولىآقا صاحب. و مادرِ حسن، صنوبر از يك خانواده ى بى دركجا و ... ادامه مطلب »