آبشار
آبشار استهبان يكي از زيباترين آبشارهاي منطقه است. اين آبشار در سال ۱۳۳۵ خورشيدي به همت حقيقت بخشدار آن زمان استهبان و به معماري حاج حسين بنا (معمارپور) و سنگ تراشي حاج احمد علي دژ ساخته شده است. داراي شانزده پله مي باشد كه با ريزش مداوم آبي زلال و گوارا كه از چشمه هاي كوههاي استهبان جاري مي شود، زيبايي و طراوت خاصي بدانجا بخشيده است. اين آبشار در سمت جنوبي استهبان در حاشيه بلوار قرار دارد. مسافراني كه راهي طولاني در پيش دارند و عازم سيرجان، بندرعباس، كرمان و زاهدان هستند ساعتي توقف نموده و خستگي راه را از تن بيرون مي كنند. آبشار استهبان به جاي آسياب سومي و با استفاده از جدول تنوره آن در محوطه باغ ملي ساخته شده است.
آتشكده ساساني غمپ
در ۴۰ كيلومتري باختر استهبان و در مسير جاده استهبان- شيراز، در حاشيه «خرمن كوه» منظرگاه بسيار زيبايي وجود دارد كه به آن «غمپ آتشكده» مي گويند. در واقع غمپ به تالاب بسيار زيبا و دلنشيني گفته مي شود كه آب زلال و گوارايي از چشمه هاي متعددي در خود مي جوشد و استخر طبيعي مصفايي را پديد آورده است.
در سمت چپ غمپ و درست آن طرف جاده، سنگي چهارگوش و يكپارچه به بلنداي تقريبي دوگز استوار و محكم ايستاده و خود را از حوادث بي شمار روزگار مصون و محفوظ نگه داشته است. روي يكي از سطوح آن دايره اي حجاري كرده اند كه از نقوش دورن آن چيزي بر جاي نمانده است. در راس آن گودال كوچكي است كه احتمالاً آتشگاه اين آتشكده بوده است. اين سنگ متعلق به آتشكده دوره ساسانيان است كه پاره اي از زردتشتيان پارس در اينجا سكونت داشته و آيين هاي مذهبي خود را به انجام مي رسانده اند. آثاري كه در تپه هاي اطراف به جا مانده و همچنين سنگ نوشته هاي به دست آمده، گواه اين مدعاست. درختان «مورد MURD» كه يكي از انواع درختان مورد تقدس زردتشتيان است در سراسر منطقه ديده مي شود و با اين كه در دل زمين هاي كشاورزي دهقانان قرار دارد ولي كندن و از ريشه درآوردن آنها را جايز نمي دانند. مجموعه غمپ و آتشكده ساساني تنگ كرم (تنگ كرم يكي از روستاهاي نزديك به آتشكده است) يادآور آتشكده با عظمت فيروزآباد پارس است.
پس از پيروزي اسلام، اين مكان تحول و دگرگوني يافت و روبه فراموشي نهاد. در اذهان مردم منطقه اين سنگ به سنگ قنبر، غلام مولاعلي (ع) شهرت دارد. در مجاورت سنگ تعداد بي شماري چشمه روان است كه به آن « چل چشمه» گويند.
پير آشكده PIR ASKADA
در نزديكي روستاي «رونيز سفلي» و با فاصله تقريبي يك فرسنگ از غمپ آتشكده، آرامگاهي وجود دارد كه به «پير آشكده» شهرت دارد. روايات گوناگوني وجود دارد مبني براين كه اينجا آرامگاهي است متعلق به پيري به نام «آشكار» عده اي ديگر معتقدند كه متعلق به پيري است از بزرگان و خدمتگزاران آتشكده.
آسياب هاي آبي
در گذشته، مردم استهبان با استفاده از شيب تند زمين و آب فراواني كه از چشمه هاي «قهري»، «پازهري»، «مرخنه» و «بك بكو» سرازير مي شده و آنها را به يك جدول اصلي هدايت مي كرده اند. يازده آسياب آبي در مسير اين آبها تعبيه كرده اند كه خوشبختانه هشت تاي آنها سالم و پابرجاست كه در حال حاضر فقط دوتاي آنها (آسياب هشتمي و نهمي) هنوز به كار است و سنگش مي چرخد، ولي به جاي گندم، جو، ذرت، الم و حنا، سنگ را پودر مي كند و به مصرف تهيه سفيد آب حمام رسانيده مي شود.
بعضي از اين آسياب ها دو تنوره اي بود و بالطبع دو دستگاه آرد كننده كار مي كرد. ارتفاع تنوره ها متغير است و بلنداي آنها حدود ۱۰ متر الي ۱۲ متر مي باشد طول جدول تنوره ها بستگي به شيب زمين دارد، آسياب يازدهمي بيش از ۲ الي ۳ متر جدول ندارد، هرچه شيب ملايم تر مي شده است جدول تنوره طولاني تر است.
همگي آنها از سنگ و ساروج ساخته شده اند. آبشار فعلي استهبان جاي سومين آسياب را اشغال كرده است. ولي جايش را به حمام مرتضي خان و آسياب دومي ساختمان بانك صادرات به جايش نشسته است.
در تابستان هواي مرطوب و فرح بخش باغها و سايه خنك درختان بر ديواره تنوره ها و جدول آسياب و نمناكي ديواره ها، آنچنان لطافت و زيباي به ارمغان مي آورد كه انسان مي خواهد تن خسته و قلب افسرده اش را برخنكاي سبزينه و گلسنگها و پرسياوشان ديواره ها بچسباند تا كدورت ذهن و تيرگي دلش را صيقل دهد.
استخر حاج ميرزا صادق معزي حسيني
در ابتداي دامنه كوه جنوبي استهبان كه مشرف به شهر است استخر بسيار زيبا و بزرگي به شعاع تقريبي ۱۰ گز قرار دارد كه به گويش مردم استهبان «سلخ حاجي م صدق» شهرت دارد. سازنده آن حاج ميرزا صادق حسيني (معزي) (۱۲۴۴-۱۳۱۳ ه ق) است كه ميرزا حسن حسيني فسايي در صفحه ۱۲۵۸ فارسنامه ناصري از ايشان به نيكي ياد مي كند اين استخر مورد استفاده عموم است و آب آن صرف باغي مي شود كه باز به دست حاج ميرزا صادق ساخته شده است.
استخر بخو BUXU
استخري است چهارگوش با آبي بسيار زلال و خنك كه از چشمه اي به همين نام پر مي گردد. اين استخر بالاتر از باغ جوزا و در كوه بش BAS واقع شده است. خنكي و زلالي آب اين استخر زبانزد مردم است با سه بار پر و خالي شدن اين استخر، استخر حاج ميرزا صادق كاملاً پر مي شود. اين استخر هم توسط حاج ميرزا صادق ساخته شده و همه مردم مي توانند از آن استفاده كنند.
امام زاده پيرمراد
يكي از اماكن مقدس و متبركه شهر استهبان امام زاده محمد بن علي ابراهيم بن موسي بن جعفر (ع) معروف به پيرمراد است. اين امام زاده در باختر استهبان و به فاصله ۱۰۰۰ قدمي از مركز شهر قرار دارد. براساس اطلاعات گذشتگان در ابتدا گنبد بسيار كوچك و گلي داشته است كه در اثر بارندگي شديد پياپي هفت روزه و راه افتادن رودخانه پيرمرداد آب از اطراف بقعه عبور مي كرده ولي صدمه اي به قبر وارد نشده، اما در مسير آن شن هايي جمع شده كه گنبد آن به همت حاج ميرزا بابا (۱۲۰۰-۱۲۸۲ هجري قمري) فرزند حاج آقا محمد فرزند آقا علي فرزند محمد علي بيگ ذوالقدر جهرمي از سلسله خواجه ها كه در زمان سلطنت زنديه به حكومت بلوك اصطهبانات مصوب گرديده بود. (۱) مرمت و بازسازي و پس ازچند سال دوباره گنبد و ايواني كه تزيين به كاشي كاري بود ساخته شد.
بناي نسبتاً مجللي به نام امامزاده پيرمراد با گنبد كاشي سفيد كه مزين به نقوش طرح لوزي است در اصطهبانات وجود دارد، دو مناره كوچك و ايواني در جلو آن واقع و تا حدي به بقعه شاه چراغ شباهت يافته است. حوض درازي نيز در محور بقعه ساخته اند كه بر زيبايي آن مي افزايد.(۲)
در كناره ديواره قديمي كه قطر هر پي آن حدود ۵/۱ تا ۲ گز بوده، يك سنگ قهوه اي به خط كوفي وجود دارد كه هم اكنون زير خاك است.
در سال ۱۳۶۲ خورشيدي جهت گسترش و احداث گنبد و بارگاه جديد تصميم گرفته شد كه ساختمان موجود را خراب كنند، عليرغم تمام مخالفت هاي محلي سرانجام در شب تاسوعاي همين سال (۲ مهر ۱۳۶۲خ) قسمتي از آن را با لودر خراب كردند.
سرانجام در سال ۱۳۶۸ پس از ويراني تدريجي ساختمان قبلي كلنگ احداث ساختمان جديد با زيربناي ۱۱۰ متر به زمين زده شد و شركت سد برتهران با مصالح امروزين شروع به كار كرد و هنور به مرحله نهايي خود نرسيده است. (مرداد ۷۶)
در حال حاضر ساختمان پيرمراد داراي چهار رواق و يك مسجد است. محوطه داخل حرم ۱۴۴ مترمربع مي باشد كه داراي يك عرق چين كه روي آن گنبدي به ارتفاع تقريبي ۲۸ متر و قطر ۱۳ متر مي باشد كه همگي با آهن آلات و سيمان و به دست كارشناسان و معماران مجرب محلي بدون استفاده از هرگونه جرثقيلي ساخته شده است. چنين گنبدي از نظر ارتفاع در استانهاي مجاور مشاهده نشده است.
ضريح آن به عرض۳ و طول ۴ متر و ارتفاع ۸۰/۲ متر توسط برادران نقره ساز پرورش اصفهان به مبلغ ۲ ميليون و ۴۰۰ هزار تومان در سال ۷۲-۷۱ ساخته شد.
در سال ۱۳۷۳ خورشيدي دو عدد مناره به ارتفاع تقريبي ۴۰ متر و قطر ۲ متر از آهن و آجر و سيمان ساخته شد، كه هنوز تزيينات آن به عمل نيامده است.
بركه صفي
در استهبان بنا به اقتضاي طبيعت و سخت كوشي مردم در دل كوهها، آب انبارهاي زيادي ساخته شده است. يك از اين آب انبارها كه در نيم فرسنگي خاور استهبان در كنار جاده استهبان- ني ريز قرار دارد «بركه صفي» مي باشد كه در اصطلاح و گويش مردم «بركه سفيد» خوانده مي شود. اين بركه كه تاريخ ساخت خود را در سطح زيرين سقف در بردارد، ۱۰۶۷ هجري قمري است كه توسط حكام دولت صفويه ساخته شده است.مصالح بكاررفته چون ديگر بركه هاي منطقه از سنگ و ساروج است. ابعاد تقريبي آن ۳ در ۶ گز مي باشد. ارتفاع آن به دليل وجود آب و گل و لاي مشخص نشد ولي قاعدتاً بايد حدود ۳ گز باشد.
كرش سنگي KOROS
به دستگاهي كه در آن انگور را طي مراحلي به «شيره» تبديل مي كنند كرش گفته مي شود در كوههاي استهبان كرش هاي فراواني وجود دارد كه از همه جالبتر و ديدني تر كرش سنگي است كه در كوه «توده= تودج» نزديكي «بيلوBAYALU» قراردارد.
پاتيل، آب سنگ، انگور اشكن، تار و … در دل كوه كنده اند و به شيره پزي مشغول بوده اند.
توي لا TU-LAY
در كوه جنوبي استهبان منظرگاه و تفريحگاه كم نظيري است كه هرساله در تابستان مشتاقان و علاقمندان زيادي را از شهرهاي دور و نزديك به خود فرا مي خواند. دو چشمه بزرگ «قهري»و «پازهري» آبي بسيار زلال و گوارا و خنك به ارمغان مي آورند كمتر كسي است كه بتواند تن خسته و گرمازده و لبان تف ديده اش را براي بيش از چند لحظه بدان بسپارد. بهتر است رشته سخن را به دست ميرزا حسن حسيني فسايي در فارسنامه ناصري بسپاريم.
گشاده چشمه اي از قله كوه گل سنبل به گرد چشمه انبوه
زمينش در نقاب گل نهفته گل و سبزه است كاندر هم شكفته
اين دو چشمه قهري و پازهري از جانب قبله، همه جا در زير درختان باثمر و بي ثمر مي آيد و نزديك به فرسخي در بيشتر جاهاي آن آفتاب ديده نشود و در بهار نزديك ده فرسنگ آسيا گردان آب دهد.
باغ جوزا
در فاصله تقريبي ۳ كيلومتري جنوب استهبان و در دامنه كوه بش BAS تفريحگاهي ديدني وجود دارد كه آرامش و سكوت، زلالي آب چشمه، سايه درختان چنار سربه هم آورده، هواي دلنشين، صوت دلكش پرندگان، عطر آويشن هاي كوهي، بوي وحشي گلهاي روييده در اطراف خوشه هاي چيده شده انگور كه در خنكاي گلسنگ هاي حاشيه جدول آب لميده اند همه و همه، انسان را به آرامشي فرح انگيز دعوت مي كند تا به دور از دغدغه هاي عصر ماشين ساعاتي در دامن طبيعت بسر برد. بيهوده نيست كه روانشاد شمس اصطهباناتي سروده است.
باغ جوزا و نسيم خرداد مرده را زنده كند در مرداد
چنار آب بخش
در مركز شهر استهبان درخت چنار كهنسالي وجود داشت كه نظير آن را مشكل بتوان پيدا كرد، در فارسنامه ناصري آمده است :«در اوايل اين قصبه درخت چناري است كه در بلندي قد و كلفتي و راستي كنده و خرمي شاخه، مانندش ديده نگشته است. ارتفاعش نزديك به ۲۰ ذرع شده است و دايره بيخ كنده آن بيشتر از دو ذرع است.»
فرصت الدوله شيرازي در صفحه ۴۱۲ كتاب خود به نام «آثار عجم» مي نويسد:«ارتفاع چنار آب بخش ۴۵ ذرع و ۱۱ ذرع قطر دارد.» در افواه عمومي چنين است كه اين چنار قدمتي ۹۰۰ ساله دارد.
از گذشته هاي دور كاروانيان در زيرسايه آن غنوده اند و با مردمان اين محل به داد و ستد پرداخته اند. هنوز كه هنوز است مركز عمده خريد و فروش و نبض بازار در حول و حوش همين درخت است. مركز اصلي بخش آب چشمه هاي استهبان و روانه شدن به محلات چهارگانه، گزمان، تيرونجان و اهر و محله ميري از همين مكان صورت مي گرفته است، كه به آن (مروMAROW) مي گفته اند متاسفانه با از بين بردن « مرو» و سيماني شدن جدول هاي آب و آسفالت شدن اطراف چنار و بي توجهي مسولين گذشته، روز به روز از طراوت و سرسبزي آن كاسته گرديد تا جايي كه اين درخت ۹۰۰ ساله را به مرز نابودي كشاندند.
چنار بازار
در خيابان كزمان KAZAMAN (سلمان) سركوچه محله ميري استهبان در خت چناري وجود دارد كه در نوع خود بي نظير است. بهتر است سخن را از زبان آقاي حسين ملكي در كتاب جنگلها و گسترش كويرهاي ايران بشنويم:
«در انتهاي بازار اصطهبانات درخت چناري است كه براثر قدمت عمر تنه آن پوسيده و خالي شده و در حفره تنه آن دو مغازه يكي قصابي و ديگري كبابي ايجاد شده بود، چون مغازه هاي مذكور از داخل و خارج گل اندود شده بود، تعيين اندازه محيط آن ميسر نبود، قسمت فوقاني تنه و تاج درخت از پشت بام مغازه ها هويدا بود.»
چنار يزيديان (يزيون YAZYUN)
در ميدان محله تيرونجان TIR-VANJAN چنار تنومند و كهنسالي وجود دارد كه نسبت كاشت آن را به يزيدهايي مي دهند كه در اواخر سلسله صفويه و در دوران زنديه به استهبان آمده اند تا علاوه بهر حفر قنوات «خير» به ساختن ابنيه و اماكن مقدسه از قبيل ساختمان پيرمراد و حمام كزمان بپردازند. در مجاورت همين چنار مسجدي زيبا بنا نموده اند كه ويژگي هاي سبك معماري يزد در آن ديده مي شود.
چهار طاقي خير
در باغ دراز ماه فرخان خير استهبان يك چهار طاقي وجود دارد كه تا نيمه در خاك فرو رفته است. اين چهارطاقي متعلق به دوره ساسانيان است و از آن به عنوان آتشكده استفاده مي نموده اند.كشاورزان خير كه بعضي از تپه ها را جهت كشاورزي تسطيح مي كنند به خمره هاي بزرگ و اشياءباستاني ديگري برخورد مي كنند.به استناد صفحه ۱۷۹ تاريخ تاليف حسن پيرنيا و عباس اقبال آشتياني، در زمان اردوان آخرين پادشاه اشكاني در سال ۲۰۰ ميلادي بابك فرزند ساسان در شهر خير كنار درياچه بختگان حكومت داشته است. به نوشته«خواند مير» در صفحه ۲۲۳ جلد اول كتاب حبيب السير، همين بابك حكم خير، فرزندي شجاع و دلير داشته است. به نام اردشير كه در سال ۲۲۴ ميلادي براردوان آخرين پادشاه اشكاني شوريده و او را شكست داده و سلسله ساسانيان را بنياد گذاشته است.
چشمه آب گرم خير
در ۳۰ كيلومتري شمال غربي استهبان و ۶ كيلومتري باختر سهل آباد خير، چشمه اي آب گرم جاري است كه سرشار از گوگرد و املاح معدني است. براي مداواي بيماري هاي پوستي بسيار مفيد است. در گذشته از اين آب براي كشت تنباكو استفاده مي كرده اند ولي هم اكنون به درياچه بختگان مي ريزد.
سروننه و بچه
در سمت چپ انتهاي خيابان دهن آسيوه DAN-E-ASIYOW (ميثم) و در ابتداي دامنه كوه فتح آباد استهبان سرو خوش تراشي است كه به سرو (ننه و بچه) ناميده مي شود. اين سرو از روزگاران ديرين خود را سالم و پابرجا تا بدين روزگار كشانده است. از قدمت آن اطلاعي در دست نيست ولي از آن جايي كه سرو يكي از درختان پردوام است گذشته آن شايد به پيش از اسلام هم برسد.
اين درخت هنوز مورد تقدس و احترام عده اي از اهالي است، به شاخه هاي آن تكه پارچه و نخ مي بندد و از آن مراد مي طلبند. سرو بي اعتنا به همه چيز و همه كس با متانت و صلابت به حيات خود ادامه مي دهد.
گل محمدي قدمگاه
در دامنه كوه بطالب واقع در جنوب استهبان مكاني وجود دارد كه به آن قدمگاه مي گويند تا چندي قبل نقش پاي راست انساني حجاري شده در سنگ در درون غاري كوچك قرار داشت كه پاره اي از مردم اعتقاد داشتند نقش پاي حضرت علي (ع) است و مورد تكريم و احترام آنان قرار مي گرفت هرچند كه بنا برگواهي تاريخ حضرت علي (ع) به فارس نيامده اند.
حاجت و مراد خود را از آن مي خواستند و آش نذري مي پزند و بچه هاي خود را نان مي گيرند و مشكل گشا مي كنند. در جلو قدمگاه درخت گل محمدي اي است كه با بستن تكه پارچه و نخ برآوردن آرزوهايشان را خواستارند. دو رف كوتاه براي زنان و رف بلند براي مردان است. اعتقاد دارند كه اگر ۷ ريگ پشت سرهم بيندازند و در رف گير كند مرادشان حاصل است.
سنگ نوشته بك بكو BOK-BOKU
در ابتداي دامنه كوه جنوبي استهبان و به فاصله تقريبي يك كيلومتر از شهر، بالاتر از پله اي سنگي معروف به «پله گربه اي» و در سمت چپ ابتداي راه كوهر و معروف به راه بك بكو و در كنار جدول آب، سنگ نوشته اي موجود است كه نياكان ما نقش خطوطي را برآن حك نموده اند. اين نقش كه برروي سنگ بزرگي كه هم اكنون در سايه دلنشين درختان سربه هم آورده چنار سربه هم آورده چنار عنوده است، كنده كاري كرده اند، چندان جلوه اي ندارد به ويژه آن كه گذشت زمان چهره اش را مكدر ساخته است.
اين نقش به صورت مثلثي متساوي الاضلاع به طول تقريبي ۱۱۵ سانتي متر مي باشد كه با سه خط افقي آن راه به چهار قسمت تقسيم نموده اند و درون هر بخش نوشته هايي با خطي بسيار زيبا به چشم مي خورد كه خواندن كامل آنها نياز به متخصص فن دارد. ولي پاره اي از كلمات كه به راحتي مي توان خواند، بدين قرار است: الله، فقرات، لك، علي ولي الله و اولاوده.
شير سنگي
تنها شير سنگي موجود در استهبان در امامزاده پيرمراد قرار دارد. اين شير سنگي متعلق به شخصي بوده است به نام «آقاعلي محمدخان» كه در تاريخ رمضان المبارك ۱۲۳۵ هجري قمري در يك درگيري محلي كشته شده است. شير سنگي را به جاي سنگي گور مورد استفاده قرار داده تا نشاني از بي باكي، دلاوري و چابكي فرد متوفي باشد.
مشخصات ياد شده از نوشته هاي سنگ زير پاي شير كه يك پارچه است اقتباس گرديده است. در حال حاضر شير سنگي از جاي اصلي خود به ميان حوض آب نماي حياط امامزاده منتقل كرده اند.
سنگ آسياب خنگ XANG
در شمال شرقي استهبان كوهي قرار دارد كه به آن «توي خنگ» گفته مي شود در ابتداي دره خنگ، سنگ بسيار بزرگي وجود دارد كه شبيه به سنگ آسياب است اين سنگ به شكل دايره كامل به شعاع تقريبي يك گز و ضخامت يك وجب كه سوراخي هم در وسط دارد. جنس آن از سنگ هاي معمولي است. به جزء چند حلقه چاه قنات خشكيده هيچ چيز ديگر حالي از آب فراواني كه بتواند آسيابي را بچرخاند كه اين سنگش باشد نيست، شايد موفق به بردن جاي ديگري نشده اند. در ضمن سنگ آسياب از نظر جنس به گونه اي است كه آن ويژگي ها در اين سنگ ديده نمي شود.
غار كبر
در ۳۰ كيلومتري جاده استهبان- شيراز و روبروي روستاي « دهويه» رونيز عليا در ميان كوه غاري زيبا وجود دارد كه به غار گبر شهرت يافته است. از ويژگي هاي اين غار پوشيدگي و استنتار آن است به گونه اي كه تا چند قدمي آن قابل رويت نيست. دهانه غار كوچك است و براي ورود بدان مي بايست مسافتي سرازيري طي كرد تا به كف غار رسيد. از ويژگي هاي ديگر غار وجود ستون ها و آويزانك هاي آهكي است كه به اصطلاح علمي، استالاكتيت و استالاگميت گفته مي شود. تقريباً از تمامي سقف آن قطرات آب زلال و خنكي مي چكد، در تابستان هوايي بسيار خنك و مطبوع دارد.
جالبتر از همه اينها خمره اي است كه در انتهاي غار و در بلنداي صخره اي از روزگاران دور در زير يكي از آب چگان ها نهاده اند. اگرچه شكل ظاهري خود را حفظ كرده است ولي رسوبات آهكي آن را به صورت تكه اي از كوه درآورده است وخود جزيي از استالاگميت آن محل درآمده است. هرچند كه اين غار متعلق به زردتشتيان اين منطقه بوده است. ولي زمين شناسان مي توانند از لايه هاي رسوبي روي خمره قدمت و تاريخ نصب آن بيابند.
قلعه دختر
در ده كيلومتري شرق استهبان و در نزديكي جاده استهبان- ني ريز، در ميان انجيرستاني معروف به بناسك BANASAK (بنه اسك) صخره استوانه اي شكلي قدبرافراشته، كه تنها راه ورود به آن پلكاني تك نفره است كه در سمت شمال اين صخره قرار دارد.اگر در مسير ورود به قلعه، پلكان ها و جاپاهايي از دل كوه درنياورده بودند صعود به آن غير ممكن بود، هرچند كه سطح بالاي صخره كمي شيب دار است ولي به خوبي از امكانات موجود بهره برده اند. با تراشيدن كوه، حوض ها و آب انبارهاي فراواني درست كرده اند. جلو درها ها سد عظيمي از سنگ و ساروج برآورده اند و آب زيادي را ذخيره مي نموده اند.
استحكام اين قعله آن چنان زياد است كه ساكنان آن در امنيت كامل زندگي مي كرده اند. اين قلعه مورد استفاده مردمان قبل و بعد از اسلام قرار گرفته است. زيرا آثار و نشانه هايي از نحوه برخورد با مردگان خود در پيش از اسلام ديده مي شود. گورهايي كه دامنه شمالي قلعه وجود دارد نشاني از مسلمان بودن آنها در بردارد. (گورها شرقي و غربي است).
آثار و بقاياي قرواني اعم از تكه هاي ظروف سفالي و ديواره هاي مخروبه ساختمان به چشم مي خورد و به خوبي مي توان گذر زمان را در آنها مشاهده كرد كه چگونه بيش از اين توانسته اند از گزند عوامل طبيعي و انساني مصون بمانند.
هرچند كه در اوايل حكومت رضاخان، انگليسي ها آمده اند و مدت ها در آن كندوكاو نموده اند ولي در بعضي مواقع ظروف سفالي و قاشق هاي مفرغي ديده شده است. جادارد كه ميراث فرهنگي از نظرعنايتي هم به اين منطقه داشته باشد.
در دامنه جنوبي اين صخره آثاري از جدول كشي و استخر برجا مانده است كه بدون شك آب چشمه «آب باريك»را بدين مكان هدايت مي نموده و براي كشت و زرع مورد استفاده قرار مي داده اند.
هرچند كه سند تحكمي در دست نداريم ولي به جرات مي توان گفت كه به جز قلعه دارالامان ايگ (ايج امروزي) كه مقر حكومتي خاندان شبانكاره(۴۴۸ تا ۷۵۶ ه ق) بوده است، قلعه دختر استهبان هم يكي از قلاع محكم اين قوم به شمار مي رفته است. اين كه چرا به قلعه دختر شهرت يافته است سندي در دست نداريم. استحكام و عدم دسترسي به آن احتمالاً پايگاه مناسبي براي مبارزين و مخالفين با حكومت وقت در طول تاريخ ايران بوده است. وجود استودان در قلعه دختر نشاني از ساكنان دوره ساساني در اين مكان است.
كت چله خانه KOT-CELA-XANA
در جنوب استهبان در دامنه كوه بطالب دو غار بزرگ و به هم و قرينه وجود دارد كه همانند دو چشم يك گاو بر پيشاني كوه بطالب نشسته است. غار سمت راست بزرگتر از آن ديگري است و در انتها با ميانه خود سوراخي دارد كه با وجود تاريكي و باريكي سوراخ و تنگناي نفس گيرباز عده اي از مردم از آن عبور مي كنند و از جاي ديگر كوه بطالب سردر مي آورند.
وجه تسميه غار از آن جا گرفته شده است كه در ابتداي غار سمت راست تكه سنگ بزرگي به ديوار غار تكيه داده و مجراي باريكي درست شده است. زنانيك كه بارور نمي شده اند، اعتقاد براين بوده است كه اگر چهل روز بيايند و از زير اين سنگ رد بشوند صاحب فرزند مي شده اند.
در تاريخ سيرجان تاليف علي اكبر وثوقي رهبري به استناد از تاريخ آل مظفر تاليف محمود كتبي آمده است كه : «من حيفم مي آيد كه جنايت بزرگ ملك اشرف را براي شما بازگو نكنم. ملك اشرف پس از اين كه متواري شد از شدت عصبانيت «به هر ديار كه مي رسيد ديار نمي گذاشت» «از جمله در شعب بوان يا اصطهبانات كه نمودار جنان است، چون نزول كردند، متوطئه آنجا به غاري رفتند. بگفت تا بر در آن غار آتشي كردند كه از دود آن دو هزار آدمي هلاك شدند.»
لغت نامه دهخدا شعب بوان را از توابع ممسني مي داند. در جاي ديگري هم نام استهبان يا اصطهبانات مترادف «شعب بوان» نيامده است. در ضمن واژه «اصطهبانات» در متن اصلي تاريخ آل مظفر نيامده است و آقاي علي اكبر وثوقي رهبري بدون قرار دادن در « » جزء متن آورده اند.
مسجد جامع استهبان
مسجد جامع استهبان در شرق ميدان مركزي شهر (آب بخش) قرار گرفته است «طبق نظر كارشناسان آثار باستاني ايران، اصل بنا مربوط به قرن پنجم هجري است ولي در شبستان جنوبي مسجد بر يكي از ستون هي سنگي، كتيبه اي نقر گرديده كه مربوط به دوره شاه عباس صفوي و چنين خوانده مي شود:« محل مهر سنه ۱۰۲۴ در تاريخ غره شهر محرم قرار چنان شد كه منبعد ابواب داروغه و كلانتر قبلي بنمايند كه چه منبع از اصطهبانات يافته اند و چون خلاف اين منبع واقع شود از شفاعت حضرت رسالت پناه محروم شود و در لعنت خداي مقيم باشد…»
بناي مسجد شمال شبستان جنوبي و شبستان شمالي و يك رشته رواق غربي است. كف مسجد سنگ فرش و سقف شبستانها بر روي ستونهاي سنگي قرار دارد. سقف شبستان شمالي داراي پوشش چوبي است محراب گچ بري زيبايي در شبستان ديده مي شود كه تنها قوس فوقاني آن به جاي خود باقي است. در قوس محراب كاشيكاري اين كلمات خوانده مي شود:
«والعووا سنجدو اعبدو ربكم و افعلو الجنه العبد» (۳)
آنچه از روي عكسهاي داخل مسجد جامع اصطهبانات معلوم مي شود محلي از عهد صفويه (قرن يازدهم هجري) با گچ بري هاي ظريف و ريزه كاري دقيق در كنار شبستان مسجد مزبور وجود دارد كه براثر دود زدگي متمادي و شديد سياه گرديده است و منبري هم در نزديك محراب هست.(۴)
سر در مسجد استهبان از تل تخته سنگي ساخته شده كه درطبقات آن فسيل هاي ماهي وجود دارد. (۵)
در صحن مسجد جمعه اصطهبانات فارسي درخت سروي وجود داشت از نوع سرو شيرازي كه قطر تنه آن در سطح خاك ۴ متر و در ارتفاع برابر سينه ۷۵۰/۳ متر، اين درخت بنا به اندازه اي كه از طريق محاسبه فني به دست آمده بود، ۳۷ متر ارتفاع داشت. (۶) «در جلو مسجداصطهبانات فارس درخت چناري وجود داشت (چنار آب بخش) محيط آن در سطح خاك ۱۴ متر و در ارتفاع برابر سينه ۹ متر بود. از نكته قابل توجه اين بود كه اين درخت تا ۲۰ سال اخير كاملاً سرسبز و خرم بود و برخلاف ساير درختان قطرو و همجنس خود هيچگونه آثار پوسيدگي در تنه آن ديده نمي شد.(۷)
در حال حاضر مسجد استهبان، با خريد چند خانه در سمت جنوبي و ويراني آن گسترش و ساختمان عظيمي در سه طبقه و گنبدي بربالاي آن احداث و به طرز باشكوهي در حال تكميل شدن است.
نقش فاني
در امتداد خيابان امير كبير استهبان و در ابتداي كوه جنوبي و در آغاز راه ورود به چشمه قهري، نوشته اي را حجاري نموده اند كه متعلق به فتحعلي فاني يكي از حكام غير بومي استهبان است. اين نقش كه به صورت مستطيل است در كوه ايوان مانندي قرار دارد، چون قدمت چنداني ندارد نوشته ها روشن و آشكار است و غبار تاريخ هنوز برآن ننشسته است.
عشق مفتاح اسرار كائنان است فتحعلي فاني دي ماه ۱۳۰۹٫
نقش چنار كبابو
درست روبروي نقش فاني و سمت چپ گذرگاه ورود به «توي لا» و كنار جدول آب چشمه قهري و زير آسياب يازدهمي سنگ نوشته اي به چشم مي خورد كه به شكل دايره تراشيده اند متاسفانه نوشته هاي آن چندان قابل خواندن نيست و نياز به فردي خبره دارد.
از كنار اين سنگ نوشته چشمه آب بسيار زلال و خنك ولي بسيار اندك روان است. اين سنگ نوشته نزديك به چناري است معروف به چنار كبابو.
يخچال حاجي محريم MAREYM (حاجي محمد رحيم)
در شمال شهر استهبان و در دل صحرا آب انبار بزرگي وجود دارد كه به يخچال حاجي محريم شهرت دارد. مصالح به كار رفته شده سنگ و ساروج است كه برخلاف بركه هاي استهبان كه همگي معكب مستطيل اند به صورت استوانه ساخته شده است.
سقف آن را پوشش به صورت گنبدي با آجر و گل رس و گچ ساخته اند كه همين نماي گنبدي شكل از هر جاي صحرا قابل مشاهده است. ارتفاع تقريبي گنبد حدود هفت متر است و شعاع دايره آب انبار حدود ۵ متر مي باشد. گودي خود آب انبار در حال حاضر مشخص نيست زيرا انباشته از گل و لاي و سنگ است كه به مرور زمان آن را پركرده اند. ولي در افواه عمومي حدود ۷۰-۸۰ متر بوده است كه حاجي محمد رحيم جهت دسترسي به آب هاي زيرزميني آن را حفر نموده است ولي متاسفانه به نتيجه نرسيده است زيرا كه سطح آبهاي زيرزميني استهبان از عمق صد متر به بالاتر است. بعضي ها هم مي گويند: برف هاي زمستاني در آن انباشته مي كرده اند تا به مصرف تابستان برسد و چنين كاري هم عملي نشده است. مردم برايشان تصنيفي ساخته بودند كه يك بيت آن متداول است:
يخچالت حموم شد حاجي محريم همه پولات تموم شد حاجي محريم
هنوز مي تواند مقدار زيادي آب در خود ذخيره كند: سالم و پابرجاست. در ورودي آن از جهت شمال است و سه سوراخ آبرو در اطراف آن قرار داده اند.
پايان سخن
علاوه بر مطالب ياد شده آثار باستاني و جاهاي ديدني ديگر در استهبان وجود دارد كه مي توانيم پاره اي از آنها را نام ببريم: قلعه دارالامان ايج (دوره شبانكاره)معبد سنگي ايج (دوره ساساني)، تخت بهمن ايج (دوره ساساني)، زير ستونهاي سنگي شبيه به زير ستون هاي تخت جمشيد در روستاي رودبال (دوره هخامنشي)، آثار ماقبل همچون ابزار شكار در كنار درياچه بختگان، آتشكده قشم قاوي خير (دوره ساساني) چهار بركه اشبه (دوره شبانكاره)، كانال هاي آبروبين ايج و رودبال، تابوت سنگي خمره هاي كشف شده در ايج و خير، تل تخته سنگي استهبان (فسيل ماهي)، كاروانسراهاي شاه عباسي، بركه ها، سنگ نوشته ها، آثار خانه هاي زردتشتيان در كوه بر پايين استهبان، بقاع متبركه همچون ميرحسين، امامزاده شهباز، سيد شمس الدين، مساجد، حسينيه ها و شيخ مغربي، كتب دست نويس، سكه هاي مكشوفه، ظروف، قلعه هاي داخل استهبان و قلعه هاي آب باريك، نشهر، گشناباد و دم تنگ، مزارات، حمام ها، مدرسه ها، ساختمان ها، چاه درپله، آب چك، غار زكريا (كشف شده توسط گروه كوهنوردي شيراز)، كرش ها، شيخ شعيب، شيخ طاهر، شيخ علي نقي، شيخ قطب، شيخ حسن، پيرنو، عزالدين، كاروانسراهاي داخل شهر، خواجه خضر و غيره كه همگي مي توانند منبع خوبي براي تحقيق علاقمندان و پژوهشگران صاحب ذوق باشند. به اميد روزي كه بتوانيم از عهده اين مهم برآييم.
از منابع زير بهره جسته ايم:
۱- آبادي هاي كشور جمهوري اسلامي ايران (نيريز) جلد ۴-۱ ، انتشارات اداره جغرافياي ارتش ۱۳۶۲
۲- آثار عجم، فرصت الدوله شيرازي ص ۴۱۲
۳- آگاهي نامه سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران شماره ۲۴ آذرماه ۱۳۵۶ ص ۲۱
۴- اقليم پارس، سيد محمد تقي مصطفوي، نشر اشاره،۱۳۷۵، چاپ دوم ص ۴۳۶، ۴۳۷، ۴۹۸
۵- ايران باستان، م . موله. ترجمه دكتر ژاله آموزگار، انتشارات قوس، چاپ چهارم ۱۳۷۲ ص ۷۷
۶- تاريخ آل مظفر، محمود كتبي، به اهتمام دكتر عبدالحسين نوابي، انتشارات اميركبير چاپ دوم ۱۳۶۴ ص ۴۹
۷- تاريخ سيرجان، علي اكبر وثوقي رهبري، انتشارات مركز كرمان شناسي ۱۳۷۲ ص ۵۹
۸- جنگل ها و گسترش كويرهاي ايران، حسين ملكي، نشر آينده، چاپ اول، ۱۳۶۷، ص ۸۵
۹- حبيب السير، خوانندمير، گرد آورنده دكتر عبدالحسين نوايي، تهران، انتشارات بيتا، جلد ۱ ص ۲۱۳
۱۰- تاريخ ايران، حسن پيرنيا و عباس اقبال آشتياني ص ۱۷۹
۱۱- اشعار محلي
۱۲- دست نوشته دانش آموز وحيده رحيمي حقيقي، هاجر صحت پور، آزاده الماسي، جميله قوهستان، سميه مهدي زاده و الهام ستايش از مدرسه راهنمايي بنت الهدي (۲) و زهرا راجع، فيروزه رضايي، امينه ناصري از مدرسه راهنمايي نمونه مردمي امام صادق (۲) و محمد جواد آتش نبرد، عماره منزه، روح الله خليلي، حجت فرهمندفر و مهدي نصرت آبادي از مدرسه راهنمايي نمونه امام صادق (۱) و محمد باقر پيشوايي و حميد رضا كياني از مدرسه راهنمايي نمونه دولتي آزادگان استهبان
۱۳- سالنامه فرهنگ استهبان، سيد احمد محقق بوشهري، ۳۸-۱۳۳۷، ص ۱۳ و ۱۵
۱۴- فارس نامه ناصري، ميرزا حسن حسيني فايي، انتشارات امير كبير، چاپ اول، ۱۳۶۸ ص ۱۲۵۵ تا ۱۲۵۷
۱۵- لغت نامه دهخدا، علامه علي اكبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران
۱۶- مشخصات نقاط روستايي استان فارس، شهرستان استهبان، از انتشارات سازمان برنامه و بودجه سال ۱۳۷۰٫