خانه / نقد ها (صفحه 2)

نقد ها

همه چيز بر باد

نگاهي به كتاب «بادباك‏باز» نوشته ‏ى خالد حسينى بادبادك‏باز عنوانِ رُمانى است نوشته‏ ى خالد حسينى نويسنده‏ ى افغانى‏ تبار. گمان مى‏ رود كه نويسنده براى نوشتنِ اين رمان، از قبل اسكلت‏ بندى‏ اش را طراحى و چهارچوبِ آن را پى‏ ريزى نموده و آن‏گاه كتاب را تا انتها پيش برده، سپس به پُر كردنِ فضاهاى موجود پرداخته است. به‏ راحتى مى‏ توان تشخيص داد كه همه چيز از پيش مهيّا بوده و هر حادثه، به‏ طورِ اتفاقى واردِ ماجرا نشده، بلكه كاملاً حسابگرانه و از پيش تعيين شده سرِ جاىِ خود قرار گرفته است. رمان بر اساسِ دوستىِ دو كودكِ تقريباً هم‏سن و سال – امير و حسن – كه در حوالىِ سال‏هاى ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴ در كابل به‏ دنيا آمده‏ اند، شكل مى‏ گيرد. مادرِ امير، سوفيا اكرمى از يك خانواده‏ ى اشرافى و پدرش ولى‌آقا صاحب. و مادرِ حسن، صنوبر از يك خانواده‏ ى بى‏ دركجا و …

بیشتر بخوانید »

معرفي كتابِ «دا»

معرفي كتابِ «دا» خاطراتِ سيده زهرا حسيني بارها و بارها از خواهرم كه در شيراز زندگي مي‏كند خواسته بودم كه كتابِ «دا» را برايم بخرد. موفق نشده بود. خواهشم از دوستان هم كه به‌شيراز و نمايشگاه كتاب تهران مي‏رفتند و مي‏آمدند، به‏درجه‏ي اجابت نرسيده بود. يكي از دوستان گفت كه در فلكه‏ي دانشجو پشتِ شيشه‏ي يك كتابفروشي نوشته بودند كتابِ «دا» رسيد؛ من نمي‏دانستم كه تو به‏دنبالِ اين كتابي، وگرنه مي‏خريدم و مي‏آمدم. به‏خواهرم زنگ زدم كه هر چه زودتر خود را به فلكه دانشجو برسان و اين كتاب را بخر. رفت و برگشت و زنگ زد كه تمام شده. شهرستاني بودن با همه‏ي محاسنش عيب‏هاي خود را هم دارد. يكي هم اين كه يك كتابفروشي تمام و كمال ندارد. وقتي به‌آدرسي كه در دفترچه‏ي تلفنِ شهرها و يا به‏كتابِ راهنماي ناشران و كتابفروشان كه توسطِ خانه‏ي كتاب به‏صورتِ مفصلي هم درآمده‏است؛ مراجعه مي‏كني متاسفانه به‏جاي كتابفروشي، با يك لوازم التحريري يا نوشت‏افزاري …

بیشتر بخوانید »