خانه / نوشته ها پیرامون محمدرضا آل ابراهیم / درباره منظومه طنزآميز شمس اصطهباناتي

درباره منظومه طنزآميز شمس اصطهباناتي

 شيرين‌تر از انجير اصطهبان

منظومه طنزآميز شمس اصطهباناتي
پژوهش و گردآوری: محمدرضا آل‌ابراهیم
انتشارات: سته بان
چاپ اول:  ۱۳۸۵
قيمت: ۲۰۰۰ تومان

معرفي: اسماعيل اميني

«خفه‌دوني» يا به عبارتي «خرنامه» توسط شمس اصطهباناتي در ۴۳۴ بند سروده شده است و هر بند ۵ مصراع است. در واقع نوعي مسمط پنج‌گانه (مخمس) كه سه مصراع نخست هم‌قافيه‌اند و دو مصراع پاياني كه بيت بند محسوب مي‌شوند هم‌قافيه‌اند. نخستين نكته جالب در مطالعه اين كتاب اين بود كه منظومه مشهور حيدربابا سروده شهريار كه سالها پس از اين منظومه پديد آمده است در همين قالب سروده شده است و جالب‌تر اينكه هر دو منظومه از نظر مطالعه در فرهنگ و آداب و رسوم و ضرب‌المثلها و اصطلاحات و نيز اقبال توده‌هاي مردم به هم شباهت دارند.
محمد شمس اصطهباناتي سراينده توانا و هوشمند اين منظومه متولد ۱۲۸۸ شمسي است و در ۲۴ تير سال ۱۳۵۸ به رحمت خدا پيوسته. اين مرد چنان كه از مطالعه زندگينامه‌اش و به ويژه تأمل در منظومه طنزآميز خفه‌دوني برمي‌آيد از زمره همان مردان بزرگي بوده است كه به واسطه دانايي و هوشمندي، نگاهي نافذتر و فراتر از مردم زمانه خويش داشته است بنابراين چون ديگر بزرگان عرصه دانايي و هنر بايد با عذاب تنهايي دست به گريبان بوده باشد و به تعبير شفيعي كدكني:

بايد بچشد عذاب تنهايي را
مردي كه ز عصر خود فراتر باشد

اين تنهايي كه تقدير نوابغ  است گاه آنها را به كنج عزلت تبعيد مي‌كند و گاه انگيزه‌اي مي‌شود براي خلاقيت هنري و از جمله طنزپردازي، كه بيان ناسازگاري‌ها و ناهنجاري‌هاست با شيرين‌زباني و خنده‌ناكي، چرا كه عامه مردم و حتي خواص به اين شيرين‌زباني اقبال دارند.
هنرمند طنزپرداز، گويي با قلم شيوا و با سخن شيرين و خنده‌ناك خويش هيولاي تنهايي را به مبارزه دعوت مي‌كند و حاصل دريافتها و تجربه‌هاي فراتر از گنجايش فهم زمانه را آن مايه زيبايي و شيوايي مي‌بخشد كه ورد زبان خاص و عام شود و بخشي از حافظه تاريخي و خاطرات مردم را به تبسمي و تأملي بيارايد.
اصطهبانات يا به بيان محلي سابنات از شهرهاي استان فارس است كه با انجيرهاي شيرين و گويش شيرين‌تر از انجيرش مشهور است اما خرنامه شاعر خوش‌سخن اصطهبانات در حلاوت از آنها پيشي گرفته است. آن گونه كه از مقدمه كتاب برمي‌آيد شاعر منظومه خويش را خفه‌دوني ناميده است اما در ميان مردم عنوان خرنامه شهرت بيشتري يافته است. اين منظومه گنجينه‌اي است از لغتها، اصطلاحات، آداب و رسوم، شيوه زندگي، باورها، غمها و شاديها، شوخيها و متلكها و مطايبات و خلاصه فرهنگ مردم اصطهبانات. استاد بزرگ مردم‌شناسي و فرهنگ‌ مردم، مرحوم ابوالقاسم انجوي شيرازي در يادداشتي كه بر اين كتاب نوشته، آن را كتاب جليل‌القدر و بسيار عزيز و ذي‌قيمت ناميده است.

 ***

كتاب شمس اصطهباناتي به همت محمدرضا آل ابراهيم و با همكاري خانواده شاعر فقيد از جمله فرزند ايشان محمدباقر شمس گردآوري شده است. زيرنويسها و توضيحات و اعراب‌گذاري كلمات و اصطلاحات محلي، در اين كتاب به ياري خوانندگان مي‌آيد تا هر چه بيشتر با زيباييها و زواياي ناشناخته اين منظومه آشنا شوند. همچنين طيف مخاطبان كتاب را از مردم منطقه و اهل زبان و گويش محلي فراتر مي‌برد و از اين منظر زحمتها و دقتها و هوشياريهاي محمدرضا آل ابراهيم- گردآورنده و پژوهشگر اين كتاب- درخور تقدير است.

***

«احساس مي‌كردم كه حالت دفاعي و مبارزه دارم ولي با نداشتن هماهنگ و حامي و تنها و    بي‌چيز بودن چه كاري از من ساخته بود؟
كودك يازده ساله و محيط فشار و فقر همه‌جانبه، هيچ درماني به نظر نمي‌رسيد گاهي تك‌بيتي بر زبان و قلم مي‌آمد و خاموش مي‌شد.
… ناگهان متوجه شدم كه بهتر است خرابي وضع محيط و آشوب و فتنه‌هاي زمان را با زبان و اصطلاحات خود مردم محيطم به ترتيب منظم و پيوسته‌اي درآورم زيرا هم آثاري از لهجه و زبان و اخلاق و سيره مردم براي نسلهاي آينده مي‌ماند و از بين نمي‌رود و هم از باب انتقاد و هشدار به آيندگان خدمتي شده است.
به اميد آنكه فلك گردن‌كشان را سقف بشكافد و طرحي نو دراندازد.
دقت در ريشه لغات و اداي درست آن با خواننده باهوش است.

به بانگ چنگ بگوييد آن حكايتها
كه از نهفتن آن ديگ سينه مي‌زد جوش

والسلام- شمس»

آنچه خوانديد از قلم محمد شمس اصطهباناتي – شاعر اين منظومه- بود. اما حكايت معرفي اين كتاب مثل حكايت معركه‌گيراني شد كه درباره گنجينه‌اي كه در جعبه خويش دارند آن‌قدر سخن مي‌گويند كه مخاطبان را سر ذوق مي‌آورند و بعد فراموش مي‌كنند كه اصل جنس را نشان بدهند. البته خوانندگان ارجمند گل‌آقا براي ديدن اصل جنس بايد به سراغ اصل كتاب بروند كه از سوي انتشارات سته‌‌بان منتشر شده است. اما براي آنكه نمونه‌اي از طنزهاي شمس اصطهباناتي را به دوستان ارائه كنيم چند بند از منظومه خرنامه را باهم مي‌خوانيم:

گرچه در دهر وفا معدوم است
بي‌وفايي به وفا موسوم است

اين بنا در همه جا مرسوم است
خاصه در اين ده سگ مرده صاحاب

خاصه اين شهر پرآشوب خراب
*

همه جا كاخ تمدن برپاست
غير از اين گوشه كه شلغم شورباست

خوب از وضع خرابش پيداست
كه عجب وادي خر بازاري‌ست

از مزاياي تمدن عاري‌ست
*

گرچه دارد سخن من خنده
نبود خنده به ما زيبنده

كاكا  مشتي تو نخند از بنده
اي همة ور زدنام خون دله(۱)

جنب و جوشي بخورين كارا وله
*

ميگه خوندم بيس و چار پنش تا كلاس
سر و ته پين و بالي، كردم پاس

شه بگو: غوره ترش ‌تر يا رواس
ميگه: غوره تو كلاس ما نبود

تلخ و شيرين و ترش اون جا نبود (۲)
*

تو كه از زير دل خر آگاهي
مي‌برد ميل و پلوس‌ش گاهي؟

زير پاي تو ببرد راهي
تيز اگر داد خر اكبيري

نيست محتاج به پنچرگيري(۳)

پاورقي:
۱- اين همه ور زدنهاي من (پرحرفيهايم) از خون دل است.
۲- اين بند كنايه و تعريضي است به تحصيلكرده‌ها كه مدعي‌اند بيست و چهار پنج كلاس درس خوانده‌اند و سر و ته و پايين و بالاي علم را پاس كرده‌اند اما اگر از آنها بپرسي كه غوره ترش‌تر است يا ريواس؟ (يعني پرسش پيش‌پاافتاده مطرح كني) مي‌گويند كه غوره در كلاس نبود و بحث تلخ و شيرين و ترش در دانشگاه مطرح نشده بود.
۳- اين بند مقايسه‌اي است طنزآميز ميان اتومبيل و خر و ترجيح دادن خر بر اتومبيل به دليل كم خرج بودن و بي‌دردسر بودن آن.

از شماره ۱۸۴-۱۸۵ ماهنامه گل‌آقا

اسماعيل اميني
تاريخ : دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۷

Keywords:
Humorous Poems of Shams Estahbanati/ By M. Al e Ebrahim

منبع

گل آقا

حتما ببینید

محمدرضا آل ابراهیم؛ پژوهشگر فرهنگ عامه

نام محمدرضا آل ابراهیم در میان اهل خرد و نویســندگان و پژوهشگران ایرانی، خاصه فارس نامه نویسان و فارس پژوهان نامی بزرگ و آشناســت. او شــخصیتی محبوب و نام آشنا در حوزه های داستان نویسی و نقد ادبی و از استهبان پژوهان و شهرنامه نویســان ارزنده ای اســت که علاوه بر سال ها کارمعلمی و تدریس دروس گوناگونی از فرهنگ و ادب از جمله قصه نویســی و قصه پردازی، هم اینک مدیریت نشر ستهبان را بر عهده داشــته و خانواده وی، از همسر گرفته تا دختران او، همگی در کار نوشــتن اند و هریــک از آنان آثاری زیبا و خواندنی دارند. این چهره ماندگار ادب و معرفت، در ســال ۱۳۳۰ در شهرســتان علمی و فرهنگی، مذهبی اســتهبان